خانه / اخبار کوتاه / انجام هرس درختان در مجاورت خیابان شهید قاسمی فداغ توسط شورای اسلامی و دهیاری

مدارا با عربستان تا كي؟

رهبران سعودی اخیرا به اطلاع رئیس جمهوری آمریکا رسانده اند که آمادگی کامل برای تامین هزینه های جنگ علیه ایران را نیز دارند و رهبران سعودی، آمریکا را برای حمله به ایران تشویق کرده اند. اين خبر بهانه اي شد براي بررسي اجمالي سياست انفعالي دستگاه ديپلماسي ايران در برابر رفتارهاي خصمانه مكرر عربستان سعودي در قبال ايران، در طي ۲۰ سال اخير.

خوشبختانه خبر اعدام ايراني ها در عربستان فعلا تكذيب گرديد. و الا اگر چنين خبر وحشتناكي حقيقت داشته باشد ملت مسلمان ايران انتظار برخوردي قاطع و در خور با آل سعود را دارد كه كمترين آن، شكايت به دادگاه هاي بين المللي عليه سعودي و پيگيري جدي آن مي باشد.
بعد از پايان جنگ تحميلي دولت هاي مختلف علي الدوام، به طرق متعدد سعي در تنش زدايي و بهبود رابطه با عربستان نمودند كه واقعيت هاي دو دهه اخير عدم موفقيت چنين فرايندي را نشان مي دهد. چه روابط شخصي دوستانه دولت سازندگي، چه تنش زدايي دولت اصلاحات و چه مهرورزي دولت آبادگران عايدي چنداني نصيب جمهوري اسلامي نكرد. و تنها عايدي ما از اين همه تلاش باز شدن فدك جهت زيارت هاشمي و هيئت همراه از اين مكان، تغييري كوچك در برخورد وهابي ها با زائرين ايراني بقيع، گرفتن عكس يادگاري ملك عبدالله و احمدي نژاد با هم و كسب وجه ضد صهيونيستي( با توجه به محبوبيت احمدي نژاد در دور اول رياست جمهوري به علت مواضع ضد اسرائيلي اش در جهان اسلام) و سرانجام حضور وزير ارشاد دولت اصلاحات در كنار ضد انقلاب در اجلاس ملك عبدالله سعودي! بود. حتي اين رژيم در برخوردش با زائرين بقيع نيز، علي رغم قولش، دائم دچار نوسان و تذبذب بوده است.

واقعيت اين است كه نظام جمهوري اسلامي ايران و رژيم آل سعود با هم تفاوت ماهوي و بنيادين دارند و اين همه نرمش و انفعال در قضاياي فيمابين، به بهانه تقريب و تنش زدايي ثمر بخش نخواهد بود. حكومت ديكتاتور آل سعود كه غير دموكراتيك بودنش محل بحث نيست، مذهبي و مسلمان بودن آن نيز به شدت زير سوال است. هرچند ظاهرا ادعاي رهبري اهل سنت را دارد، اما به كرات مواضعي تند و خصمانه عليه گروه مقاومت سني حماس اتخاذ كرده است و در نسل كشي دنباله دار مسلمانان سني در فلسطين، نه تنها سكوت كرده است بلكه در حمله ۲۲ روزه به نوار غزه سوخت جنگنده هاي اسرائيلي را نيز تامين نمود! در حقيقت تنها شاقول عربستان تامين امنيت رژيم آل سعود است كه آن هم تاكنون به وسيله دولت آمريكا تامين شده است.

معامله دوجانبه اي كه در سوي ديگر معامله امنيت بازار انرژي آمريكا تامين مي شود.
عربستان تا كنون نه تنها سعي در تلطيف رابطه خصمانه خود با ايران نكرده است، بلكه در حد توانش از بهبود رابطه ديگر كشورها با ايران نيز جلوگيري كرده است. ناخوشايندي عربستان از توسعه رابطه عراق و مصر با ايران و تلاش ۳۰ ساله بسيار براي جدايي دمشق از تهران از اين جمله است. اين رژيم حتي از بهبود روابط غرب با ايران، به ويژه آمريكا، نيز واهمه و دغدغه دارد و هرگاه در مقاطع مختلف زماني احتمال حل شدن اختلافات موضعي ايران و غرب وجود داشته است، عربستان به شدت نگران و هراسان شده و سعي در به هم زدن فضاي مثبت ايجاد شده نموده است، كه نمونه آن مي توان به موضع گيري سعودي ها در قبال نتيجه مثبت احتمالي مذاكرات هسته اي اشاره كرد. در واقع عربستان نگران است كه با بهبود رابطه آمريكا با ايران از وزن و جايگاه عربستان سعودي در سياست خاورميانه اي آمريكا كاسته شود، و از اتكاي صنعت آمريكا به شيرهاي نفت شبه جزيره كم گردد. كه اين مساوي با تهديد جدي امنيت تخت سلطنت خادم الحرمين خواهد بود.

در راستاي رويكرد ضد ايراني و ضد شيعي سعودي پادشاه عربستان در جايي بيان نموده است: ” عربستان سعودی در جریان جنگ ایران و عراق ۲۰ میلیارد دلار به صدام کمک کرد و اگر کمک های مالی ریاض نبود شیعه در سال ۱۹۸۲ و عملیات آزاد سازی خرمشهر یا انتفاضه شعبانیه در سال ۱۹۹۱قدرت را در عراق بدست می گرفت. من اکنون به شما می گویم که آماده ام ۲۵۰ میلیارد دلار هزینه کنم تا مانع ارتقاء جایگاه شیعه در عراق که خطری برای حكومتم است شوم.”
علاوه بر سنگ اندازي در مسير بهبود روابط ايران با كشورهاي منطقه، اتهام عربستان به ايران مبني بر دست داشتن ايران در اعتراضات مردم بحرين بعدا توسط “بسيوني” گزارشگر عرب سازمان ملل در امور بحرين رد شد. عربستان در ربايش شهرام اميري استاد دانشگاه مالك اشتر و انتقال وي به آمريكا نقش داشت. اين موضوع را خود اميري در برنامه زنده تلويزيوني ذكر نمود. عربستان در تبليغ گسترده مذهب جعلي وهابيت در ايران كه شيعه را رافضي مي داند و به شدت به تفرقه شيعه و سني دامن مي زند نقش محوري ايفا مي كند. عربستان حامي اصلي تروريست معدوم ريگي مي باشد كه در كشتن حدود ۳۰۰ نفر ازهموطنان شيعه و سني دست داشت. عربستان، مدعي دفاع از حقوق اهل سنت، پشتيبان مالي و تغذيه كننده فكري بقاياي گروه ريگي است كه عامل به شهادت رساندن مولوي جنگي زهي از علماي اهل سنت سيستان مي باشد. عربستان …

مي توان گفت كه توطئه و خباثت هاي عربستان سعودي مسلمان! در اين ۳۳ سال برعليه ايران اسلامي چيزي كمتر از آمريكا و انگليس نبوده است كه جمهوري اسلامي، به حق، در مورد انگليس و آمريكا تاكنون موضع قاطع و مدبرانه اي داشته است. اما سوال اينجاست كه چرا دستگاه ديپلماسي ايران در قبال سعودي اين قدر ضعيف و انفعالي عمل مي كند. جالب اينجاست كه بعد از اين همه جنايت ريگي و ربايش دانشمند ايراني و… نه حداقل سفير عربستان احضار شد، نه سخنگوي امور خارجه موضعي گرفت، و نه يكي از مسوولان سياست خارجي از عربستان سعودي انتقادي نمود. كرارا در اخبار رسمي وزارت خارجه به دست داشتن يكي از كشورهاي مرتجع منطقه در اين توطئه ها اشاره مي شود اما حتي از ذكر نام عربستان نيز خودداري مي شود! شايد اگر شهرام اميري استاد ربوده شده، قبل از برنامه تلويزيوني با وزارت خارجه هماهنگي مي كرد وي نيز از نام بردن از عربستان در ربودن خود خودداري مي كرد!! اجمالا اينكه به نظر نمي رسد عملكرد ۲۰ ساله دستگاه ديپلماسي ايران در قبال عربستان سعودي با اصل عزت، حكمت، مصلحتِ سياست خارجي جمهوري اسلامي همخواني داشته باشد.

با اصل عزت منافات دارد چون اين دو دهه ما به غير از تحقير، چيزي از عربستان نديديم. چندان حكيمانه نيست چرا كه نه تنها نرمش در مقابل عربستان به نفع ما، و به سود وحدت مسلمين تمام نشد بلكه برخورد عربستان با شيعيان، توطئه عليه سوريه و حزب الله و سعي در عادي ساز ي روابط با صهيونيست ها، از طرف آل سعود تشديد شده است. چندان هم به مصلحت نبوده است، چون در زمينه سياسي و فرهنگي كه اشاره شد اما از لحاظ اقتصادي صادرات ايران به عربستان رقم قابل ذكري نيست و فقط از اين رابطه ظاهرا دو جانبه سود چند صد ملياردي سفر حج ايرانيان به خزانه آل سعود واريز مي شود. البته خود مقوله حج عمره، و علي الخصوص اعزام دانش آموزان به سفر حج ( آيا دانش آموزان ۱۴ تا ۱۷ ساله دركي از معنويت و حج دارند!! آيا سفر حج بر آنها تاثيري دارد!) و سفرهاي چندين باره به حج بحث مبسوطي است كه بايد در مجال ديگري به آن پرداخت. خدا رحمت كند پدر علماي سعودي كه حداقل سفر دانش آموزان دختر ايراني را به حج ممنوع كردند!!

فرجام سخن اينكه منظور اين نيست ايران در قبال رفتارهاي ناشايست و غيرسازنده آل سعود به عربستان لشكركشي كند. اما حداقل انتظار اين است كه دستگاه ديپلماسي مواضعي شايسته رفتار خصمانهِ مستمر سعودي ها و درخور اصول سياست خارجي جمهوري اسلامي اتخاذ نمايد.

درباره‌ی فداغ نيوز

5 نظر

  1. بنام خدا
    برادران و خواهران دینی
    تعجب نکنید اگر اینها ( نوادگان محمد ابن عبد الوهاب ) همان مستشار ودست نشانده انگلیس که فقط برای ایجاد تفرقه افکنی بین مسلمانان خصوصا شیعه و سنی اجیر شده بود و کار را بجایی رساند که افراطیون عرب همانهایی که قرآن در باره انان فرموده است ( لْأَعْرَابُ أَشَدُّ کُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا یَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ {التوبة: ۹۷} و نیز وهابیون وقت حاکم بر عربستان او را امام دمان خویش نامیدند . امروز با شیعیان این شجاعان عالم و منتقمان خون امام علی و حسین ابن علی علیه السلام . باصطلاح خودشان دشمنی نمایند ایا شما از سران اسلام اموی توقعی جز این دارید . چجوری باید ثابت شود چه کسی از نواده ابوسفیان است . همان کسی که پای را در رکاب نمود شمشیر را از رو بست و بی شرمانه رو در روی نبی مکرم اسلام صل الله علیه و اله و سلم جنگید
    و به نا خلفان خود وصیت نمود ( ریاست را مانند توپی کرد به همدیگر پاس دهید و نگدارید به بنی هاشم سپرده شود ) و این سفارش چنان بکار گرفته شد که در چنین روزهایی ما را در ماتم بی بی دو عالم شفیعه محشر دختر رسول خدا سیه پوش کردند و سالیانی بعد سگ باز و شراب خواری مثل یزید ابن معاویه توقع بیعت از فرزند رسول خدا سید الشهدا کرد . ایرانیان عزیز بدانند طرف و جبهه مقابل ما نسل ابوسفیان و نوادگان وهاب بزرگ محمد ابن عبدالوهاب هستند که مال و نوامیس شیعه را مباه میدانند . کتاب مستر همفر یکی از کتاب هاییست که رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) خواندن آن را به جوانان توصیه ی موکد نموده اند. این کتاب افشاکننده ماهیت استعماری مذهب ساختگی وهابیت است.
    ——————————–
    این کتاب در حقیقت خلاصه خاطرات مستر همفر می باشد. که بارها به چاپ رسیده است. در این کتاب نحوه شناسایی و فکر دهی و ترسیم خطوط فکری محمد بن عبد الوهاب و نحوه تشکیل فرقه وهابیت توسط یک جاسوس انگلیسی بیان شده است. لطفا برای آشنایی بیشتر با خاطرات مستر همفر، جاسوس بریتانیا در خاورمیانه به آدرسهای دیل رجوع نمایید
    http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=45

    بامید ریشه کن شدن فرقه جعلی وهابیت

  2. شیخ محمد عبدالوهاب خود را پیرو و مرید ابن تیمیه، اهل تسنن می‌دانست.
    حرکت وهابیت با عقائد اسلامی به مخالفت برخاست. شیخ محمد عبدالوهاب تنها به افکار خود اعتقاد داشت و البته مستر همفر جاسوس بریطانیا در کتاب خاطرات خود آورده است که افکار او که بهترین راه ایجاد اختلاف بین مسلمانان بود, همان سیاست های دیکته شده ی وزارت مستعمرات دولت بریطانیا بود. گفتنی است هم اکنون اکثریت مردم عربستان سعودی خود را وهابی و پیرو عقاید شیخ محمد عبدالوهاب می‌دانند
    ———————————-
    منابع و اسناد

    == اسناد ==
    ۱) جمیل الصدقی الزهاوی، الفجر الصادق، ص ۱۷؛ سید احمد زینی الدحلان، فتنة الوهابیة ص۶۶

    ۲) آلوسی، تاریخ نجد، (صص) ۱۱۱-۱۱۳

    ۳) تاریخ ابن بشر نجدی: ۱/۲۳

    ۴) جزیرة العرب فی القرن العشرین ص ۳۴۱

    ۵) کشف الارتیاب، سید محسن امین ص۸

    ۶) تاریخ المملکة العربیة السعودیة: ۳/۷۳

    ۷) عنوان المجد فی تاریخ نجد: ۱/۳۳۷

    ۸) الفجر الصادق ص ۲۲.

    ۹) سیف الجبار المسلول علی الاعداء، شاه فضل رسول قادری، استانبول ۱۳۹۵ ق، ص۲ به بعد.

  3. زندگی محمدبن عبدالوهاب

    محمدبن عبدالوهاب در سال ۱۱۱۵ در شهر عُیَینه از توابع نجد دیده به جهان گشود. پدر وی، عبدالوهاب از قضات آن شهر به شمار می‌رفت. محمد، فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت. سپس برای تکمیل معلومات رهسپار مدینهٔ منوره شد و در آنجا به تحصیل حدیث و فقه پرداخت.

    در دوران تحصیل در مدینه، گه‌گاه مطالبی بر زبانش جاری می‌شد که از عقایدی خاص حکایت داشت، چندان که اساتید وی نسبت به آینده‌اش نگران شده و می‌گفتند: اگر این فرد به تبلیغ بپردازد گروهی را گمراه خواهد کرد. (۱)[۲]

    چندی بعد، محمدبن عبدالوهاب مدینه را به سوی نقاط دیگر ترک کرد و چهار سال در بصره و پنج سال در بغداد و یکسال در کردستان و دو سال در همدان اقامت گزید. اندک زمانی نیز رحل اقامت در اصفهان و قم افکند و آنگاه از طریق بصره آهنگ احساء کرد و از آنجا به «حُرَیمله» اقامتگاه پدرش رفت.

    تا زمانی که پدرش در قید حیات بود وی کمتر سخن می‌گفت. تنها گاه میان او و پدرش نزاعی در می‌گرفت. ولی پس از درگذشت پدر به سال ۱۱۵۳ ق، پرده از روی عقاید خود برداشت. (۲)[۳]

    تبلیغات محمد بن عبدالوهاب در شهر حریمله افکار عمومی را برآشفت، به گونه‌ای که ناچار شد آنجا را به عزم اقامت در عیینه (زادگاهش) ترک کند. در عیینه با حاکم وقت، عثمان بن معمر، تماس گرفت و دعوت جدید خود را با او در میان نهاد و قرار شد که او با پشتیبانی حاکم، آیین خود را تبلیغ کند. ولی طولی نکشید فرمانروای احساء، شیخ سلیمان بن محمّد آل حمید، که مقامی برتر از حاکم عیینه داشت عمل عثمان را ناروا شمرد و دستور داد هرچه زودتر محمد بن عبدالوهاب را از شهر عیینه بیرون کند.

    بنابراین وی ناچار شد نقطهٔ سومی را به نام درعیه برای اقامت برگزیند که محمد بن سعود (جد آل سعود) بر آن حکومت می‌کرد. او دعوت خود را با حاکم درعیه در میان نهاد و هردو پیمان بستند که رشتهٔ دعوت از آنِ محمد بن عبدالوهاب و زمام حکومت در دست محمد بن سعود باشد. برای استحکام این روابط، ازدواجی نیز بین دو خانواده صورت گرفت.

    محمد بن عبدالوهاب تبلیغ خود را در پرتو قدرت حاکم آغاز کرد. به زودی هجوم به قبایل اطراف و شهرهای نزدیک شروع شد و سیل غنایم از اطراف و اکناف به شهر درعیه که شهر فقیر و بدبختی بود، سرازیر گشت. این غنایم چیزی جز اموال مسلمانان منطقهٔ نجد نبود که با متهم شدن به شرک و بت‌پرستی، اموال و ثروتشان بر سپاه محمد بن عبدالوهاب حلال شده بود تا آنجا که آلوسی که خود تمایلات وهابی‌گری دارد، از مورخی به نام ابن بُشر نجدی چنین نقل می‌کند:

    «من در آغاز کار، شاهد فقر و تنگدستی مردم درعیه بودم ولی بعداً این شهر در زمان سعود (نوهٔ محمد بن سعود) به صورت شهری ثروتمند درآمد، تا آنجا که سلاحهای مردم آن، با زر و سیم زینت یافته بود. بر اسبان اصیل و نجیب سوار می‌شدند و جامه‌های فاخر در بر می‌کردند و از تمام لوازم ثروت بهره‌مند بودند، به حدی که زبان از شرح آن قاصر است.»(۳)[۴]

    دو چیز به انتشار دعوت محمد بن عبدالوهاب در میان اعراب بادیه‌نشین نجد کمک کرد: ۱. حمایت سیاسی و نظامی آل سعود. ۲. دوری مردم نجد از تمدن و معارف و حقایق اسلامی.

    جنگ‌هایی که وهابیان در نجد و خارج از نجد (همچون حجاز و یمن و شام و عراق) می‌کردند، جاذبه‌ای دل‌فریب داشت: ثروت هر شهری که با قهر و غلبه بر آن دست می‌یافتند، بر مهاجمین حلال بود، اگر می‌توانستند آن را جزو متصرفات و املاک خود قرار می‌دادند و در غیر این صورت به غنایمی که به دست آورده بودند، اکتفا می‌کردند. (۴)[۵]

    هر اندیشهٔ نوظهوری _ خاصه اگر در پوشش «توحید» عرضه شود _ در روزهای نخست توجه مردم را به خود جلب می‌کند، خاصه در جایی که مردم آن از علم و دانش دور باشند. روزی که محمد بن عبدالوهاب کار خود را در نقاب دعوت به توحید و مبارزه با شرک آغاز کرد، برخی از شخصیت‌های نجد و یمن به سوی وی اقبال کردند. برای نمونه زمانی که موج دعوت او به یمن رسید امیر محمد بن اسماعیل (۱۰۹۹- ۱۱۸۶) مؤلف کتاب «سبل السلام فی شرح بلوغ المرام» قصیده‌ای بلند بالا در مدح محمدبن عبدالوهاب سرود که مطلع آن چنین بود:

    سلامٌ علی نجدٍ و من حلَّ فی نجد و ان کان تسلیمی علی البُعد لایُجدی

    یعنی: درود بر نجد و کسی که در آن قرار دارد، هرچند درود من از این راه دور سودمند نیست

    ولی همو، هنگامی که خبرهای ناگواری از قتل و غارت وهابیان را دریافت کرد و فهمید که محمدبن عبدالوهاب به تکفیر مسلمانان پرداخته و برای مال و جان آنها بهایی قایل نیست، از سرودهٔ پیشین خود پشیمان گشت و قصیده‌ای نو سرود که با این بیت آغاز می‌شد:

    رَجَعت عن القول الذی قلت فی النجدی و قد صح لی عنه خلاف الذی عندی (۵)[۶]

    یعنی: من از گفتار پیشین خود در حق آن مرد نجدی بازگشتم، زیرا خلاف آنچه دربارهٔ وی می‌پنداشتم برایم ثابت شد.

    کشتار وهابیان در عتبات عالیات به راستی صفحه‌ای سیاه در تاریخ اسلام است. صلاح‌الدین مختار که از نویسندگان وهابی است می‌نویسد: در سال ۱۲۱۶ ق. امیر سعود با قشون بسیار متشکل از مردم نجد و عشایر جنوب و حجاز و تهامه و دیگر نقاط، به قصد عراق حرکت کرد. وی در ماه ذی القعده به شهر کربلا رسید و آنجا را محاصره کرد.

    سپاهش برج و باروی شهر را خراب کرده، به زور وارد شهر شدند و بیشتر مردم را که در کوچه و بازار و خانه‌ها بودند به قتل رساندند. سپس نزدیک ظهر با اموال و غنایم فراوان از شهر خارج شدند و در نقطه‌ای به نام ابیض گرد آمدند. خمس اموال غارت شده را خود سعود برداشت و بقیه، به نسبت هر پیاده یک سهم و هر سواره دو سهم، بین مهاجمین تقسیم شد.(۶)[۷]

    ابن بشر، مورخ نجدی، دربارهٔ حملات وهابیان به نجف می‌نویسد: در سال ۱۲۲۰ سعود با سپاهی انبوه از نجد و اطراف آن، به بیرون مشهد معروف در عراق (مقصود، نجف اشرف است) فرود آمد و سپاه خود را در اطراف شهر پراکنده ساخت. وی دستور داد باروی شهر را خراب کنند ولی سپاه او زمانی که به شهر نزدیک شدند به خندق عریض و عمیقی برخوردند که امکان عبور از روی آن وجود نداشت. در جنگی که بین طرفین رخ داد، بر اثر تیراندازی از باروهای شهر، جمعی از سپاهیان سعود کشته شدند و بقیهٔ آنها از گرد شهر عقب نشسته به غارت روستاهای اطراف پرداختند. (۷)[۸]

    ممکن است تصور شود که وهابیان تنها بلاد شیعه‌نشین را مورد تاخت و تاز خود قرار می‌دادند. ولی این تصور به هیچ‌وجه درست نیست و باید گفت کلیهٔ مناطق مسلمان‌نشین حجاز و عراق و شام، آماج حملات آنها قرار داشت و تاریخ در این مورد، از هجوم‌های وحشیانه‌ای گزارش می‌دهد که مجال شرح همهٔ آنها در این مختصر نیست. نمونه‌وار به یک مورد اشاره می‌کنیم:

    جمیل صدقی زهاوی در خصوص فتح طائف به دست وهابیان می‌نویسد: از زشت‌ترین کارهای وهابیان، قتل عام مردم است که بر صغیر و کبیر رحم نکردند. طفل شیرخوار را بر روی سینهٔ مادرش سر می‌بریدند. جمعی را که مشغول فراگرفتن قرآن بودند همه را کشتند.

    چون در خانه‌ها کسی باقی نماند به دکانها و مساجد رفتند و هر که بود، حتی گروهی که در حال رکوع و سجود بودند، کشتند. کتابها را که در میان آنها تعدادی مصحف شریف (قرآن) و نسخه‌هایی از صحیح بخاری و مسلم (از معتبرترین کتابهای حدیثی در نزد اهل سنت) و دیگر کتب حدیث و فقه بود در کوچه و بازار افکندند و آنها را پایمال کردند. این واقعه در سال ۱۲۱۷ اتفاق افتاد. (۸)[۹]

    وهابیان پس از قتل عام طائف، نامه‌ای به علمای مکه نوشته و آنان را به آیین خویش دعوت کردند. سپس صبر کردند تا ایام حج منقضی شد و حاجیان از مکه بیرون رفتند، آنگاه قصد مکه نمودند.

    به نوشتهٔ شاه فضل رسول قادری (هندی)، علمای مکه در کنار کعبه گرد آمدند تا به نامهٔ وهابیان نجد پاسخ گویند، در حین گفتگو و مشاورهٔ آنان، ناگهان جمعی از ستمدیدگان طائف داخل مسجدالحرام شدند و آنچه را بر آنان گذشته بود، بیان داشتند و در میان مردم شایع شد که وهابیان به مکه آمده و کشتار خواهند کرد.

    مردم مکه سخت در وحشت و اضطراب افتادند، چندان که گویی قیامت برپا شده‌است. علما اطراف منبر (در مسجدالحرام) جمع شدند. ابوحامد خطیب به منبر رفت و نامهٔ وهابیان و جواب علما در رد عقاید آنان را قرائت کرد. آنگاه خطاب به علما وقضات و ارباب فتوا گفت: گفتار نجدیان را شنیدید و عقایدشان را دانستید.

    دربارهٔ آنان چه می‌گویید؟ همهٔ علما و مفتیان مذاهب اربعهٔ اهل سنت، از مکهٔ مشرفه و سایر بلاد اسلامی که برای ادای مناسک حج آمده بودند، به کفر وهابیان حکم کردند و بر امیر مکه واجب دانستند به مقابلهٔ با آنان بشتابد و افزودند که بر مسلمین واجب است او را یاری کنند و با وی درجهاد شرکت نمایند و هرکس بدون عذر، تخلف کند، گنهکار بوده و هرکس در این راه شرکت کند مجاهد و در صورت کشته شدن شهید خواهد بود. در این امر، اتفاق نظر بود و فتوای مزبور را نوشتند و همه مهر کردند…..

  4. برادران و خواهران دینی برای پی بردن بیشتر به جعلی بودن فرقه وهبیت
    متن کامل کتاب خاطرات مستر همفر، جاسوس بریتانیا در خاورمیانه را با فرمت pdf ملاحظه بفرمایید

    http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=45

  5. تعجب نکنید اگر اینها ( نوادگان محمد ابن عبد الوهاب ) همان مستشار ودست نشانده انگلیس که فقط برای ایجاد تفرقه افکنی بین مسلمانان خصوصا شیعه و سنی اجیر شده بود و کار را بجایی رساند که افراطیون عرب همانهایی که قرآن در باره انان فرموده است ( لْأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلَّا يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ {التوبة: 97} و نیز وهابیون وقت حاکم بر عربستان او را امام دمان خویش نامیدند . امروز با شیعیان این شجاعان عالم و منتقمان خون امام علی و حسین ابن علی علیه السلام . باصطلاح خودشان دشمنی نمایند ایا شما از سران اسلام اموی توقعی جز این دارید . چجوری باید ثابت شود چه کسی از نواده ابوسفیان است . همان کسی که پای را در رکاب نمود شمشیر را از رو بست و بی شرمانه رو در روی نبی مکرم اسلام صل الله علیه و اله و سلم جنگید
    و به نا خلفان خود وصیت نمود ( ریاست را مانند توپی کرد به همدیگر پاس دهید و نگدارید به بنی هاشم سپرده شود ) و این سفارش چنان بکار گرفته شد که در چنین روزهایی ما را در ماتم بی بی دو عالم شفیعه محشر دختر رسول خدا سیه پوش کردند و سالیانی بعد سگ باز و شراب خواری مثل یزید ابن معاویه توقع بیعت از فرزند رسول خدا سید الشهدا کرد . ایرانیان عزیز بدانند طرف و جبهه مقابل ما نسل ابوسفیان و نوادگان وهاب بزرگ محمد ابن عبدالوهاب هستند که مال و نوامیس شیعه را مباه میدانند .

    کتاب مستر همفر یکی از کتاب هاییست که رهبر معظم انقلاب(حفظه الله) خواندن آن را به جوانان توصیه ی موکد نموده اند. این کتاب افشاکننده ماهیت استعماری مذهب ساختگی وهابیت است.
    ——————————–
    این کتاب در حقیقت خلاصه خاطرات مستر همفر می باشد. که بارها به چاپ رسیده است. در این کتاب نحوه شناسایی و فکر دهی و ترسیم خطوط فکری محمد بن عبد الوهاب و نحوه تشکیل فرقه وهابیت توسط یک جاسوس انگلیسی بیان شده است.

    لطفا برای آشنایی بیشتر با خاطرات مستر همفر، جاسوس بریتانیا در خاورمیانه به آدرسهای دیل رجوع نمایید
    بامید ریشه کن شدن فرقه جعلی وهابیت

    http://www.nooreaseman.com/forum285/thread3492.html

    ————————————
    http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=45
    ————————————-

    http://www.baharemardom.com

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*


4 + = 12